اقتصاد و اهمیت آن در ازدواج بسیار مهم است و سایت همسریابی نقش مهمی در موفقیت و پایداری زندگی زناشویی دارد. ازدواج یک تصمیم مهم زندگی است که اثرات مستقیم بر وضعیت مالی و اقتصادی هر دو نفر دارد. در ادامه نکاتی در مورد اهمیت اقتصاد در ازدواج آورده شده است:

1. تامین نیازهای اساسی: یکی از اهمیت‌های بزرگ اقتصاد در ازدواج دائم، توانایی تامین نیازهای اساسی خانواده می‌باشد. این نیازها شامل مسکن، غذا، پوشاک، بهداشت و درمان، و آموزش می‌شوند. داشتن توانایی برآورده کردن این نیازها به عنوان یک واقعیت اقتصادی، زندگی زناشویی را ثابت و پایدار می‌کند.

2. کاهش تنش‌ها: نگرانی‌های مالی ازدواج موقت و اقتصادی می‌توانند به منزله یک عامل تنش‌زا در روابط زناشویی باشند. وجود برنامه‌ریزی مالی مناسب و توانایی مدیریت درست مالی می‌تواند به کاهش تنش‌ها و اختلافات اقتصادی کمک کند.

3. مشارکت مساوی: در ازدواج موفق، هر دو همسر باید به عنوان شریکان مساوی در تصمیم‌گیری‌های مالی و اقتصادی عمل کنند. این شامل مواردی مانند برنامه‌ریزی برای هزینه‌ها، مدیریت بدهی‌ها، و انتخاب سرمایه‌گذاری‌ها می‌شود.

4. پشتیبانی از آرمان‌ها: اقتصاد پایدار می‌تواند به شما و همسرتان امکان فراهم کردن شرایط مناسب برای دنیایی که می‌خواهید ایجاد کنید را بدهد. این می‌تواند شامل تحصیل فرزندان، سفرهای خانوادگی، خرید مسکن، و تحقق آرمان‌های شغف‌انگیز دیگر باشد.

5. پایداری زندگی زناشویی: اقتصاد پایدار می‌تواند به پایداری و ثبات زندگی زناشویی شما کمک کند. این به معنای داشتن امنیت مالی در مواجهه با مشکلات ناشی از عوامل مانند ازدیاد خانواده، بیماری، یا از کار افتادن است.

6. مدیریت برنامه‌ریزی مالی: ازدواج به معنای مسئولیت به افزایش هزینه‌ها و وظایف مالی نیاز دارد. اقتصاد به شما این امکان را می‌دهد که برنامه‌ریزی مالی مناسبی داشته باشید و از بروز مشکلات مالی پیشگیری کنید.

7. ارتقاء رفاه و کیفیت زندگی: اقتصاد قوی می‌تواند به شما امکان فراهم آوردن امکانات و لوازم خانگی بهتر و ارتقاء کیفیت زندگی خانواده را بدهد.

8. پشتیبانی از اهداف زندگی: اقتصاد پایدار می‌تواند به شما و همسرتان امکان دستیابی به اهداف زندگی خود را بدهد. این اهداف ممکن است شامل سفرها، تحصیلات، تجربیات جدید، و حتی پس‌انداز برای آینده باشند.

9. مطالعه و آموزش مالی: آگاهی از مسائل مالی و یادگیری مهارت‌های مدیریت مالی می‌تواند به همسران کمک کند تا تصمیمات مالی خود را با دانش و اطلاعات بیشتری بگیرند. این اطلاعات می‌تواند به انتخاب بهترین راهکارها برای مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری‌ها کمک کند.

10. تعیین اولویت‌ها: در مواجهه با محدودیت‌های مالی، اهمیت تعیین اولویت‌ها بیشتر می‌شود. همسران می‌توانند با هم تصمیم بگیرند که کدام هدف‌ها و نیازها در اولویت قرار می‌گیرند و به تدریج به دست آوردن آنها را تعقیب کنند.

11. تفاهم مشترک درباره پس‌انداز: پس‌انداز به عنوان یک اقتصادی مهم برای زندگی زناشویی مورد توجه قرار می‌گیرد. همسران می‌توانند به تفاهم مشترک در مورد مقدار و منظور از پس‌انداز برسند و به تدریج آن را تحقق دهند.

12. مدیریت بدهی‌ها: در مواجهه با بدهی‌های مالی، باید به صورت مسئولانه مدیریت شوند. همسران می‌توانند به توافق در مورد راهکارهای پرداخت بدهی‌ها برسند و تدریجاً آنها را کاهش دهند.

13. حمایت مالی از یکدیگر: ازدواج به معنای حمایت از یکدیگر است، حتی در امور مالی. در زمان‌های دشوار، توانایی ایجاد حمایت مالی از همسرتان و حضور در کنار او می‌تواند روابط زناشویی را تقویت کند.

14. شکل‌دهی به آینده: اقتصاد پایدار می‌تواند به همسران امکان ایجاد برنامه‌های مالی بلندمدت و تدارک برای آینده را بدهد. این شامل طراحی برنامه‌های بازنگری در مورد بازنگری زمانی و بازنگری بازنشستگی می‌شود.

15. ارتقاء اعتماد مالی: مدیریت مالی به درستی می‌تواند به اعتماد مالی بین همسران کمک کند. اعتماد مالی به معنای اطمینان از اینکه هر دو همسر به درستی و با مسئولیت مالی کار می‌کنند و به تعهداتشان عمل می‌کنند.

به عنوان یکی از پایه‌های موفقیت در ازدواج، اقتصاد و مدیریت مالی در زندگی زناشویی بسیار اهمیت دارد. همسران می‌توانند با همکاری، تفاهم، و مسئولیت‌پذیری مالی، یک زندگی مالی پایدار و خوشبختی بسازند.

در کل، اقتصاد به عنوان یک عامل مهم در ازدواج و زندگی زناشویی اهمیت دارد. توانایی مدیریت مالی مشترک و ایجاد یک برنامه‌ریزی مالی منطقی می‌تواند به شما در داشتن یک زندگی زناشویی پایدار و خوشبخت کم

ک کند.

امتیاز بدهید :

‫از‬‫زﻣﺎﻧﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫»‬ ‫اﺻﻞ‬‫ﭘﺪري‬ ‫«‬‫ﮐﺸﻒ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫ﻣﺴﺄﻟﮥ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﺳﺨﺖ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﮔﺮﻓﺖ‪،‬‬ ‫و‬ ‫اﯾﻦ‬
‫ﻣﻮاﻓﻖ‬‫اﻧﺘﻈﺎر‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫زﯾﺮا‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮﭼﯿﺰي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻬﻢ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮﻣﻮز‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﭘﺮدازد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺎروري‬ ‫ﺧﻮاه‬ ‫در‬ ‫ﻏﻼت‬
‫و‬‫ﯾﺎ‬ ‫رﻣﻪ‬ ‫ﻫﺎ‬ ‫و‬ ‫ﺳﺘﻮر‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫در‬ ‫اواﯾﻞ‬ ‫ﻋﺼﺮ‬ ‫ﻓﻼﺣﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺷﺒﺎﻧﯽ‬ ‫ﻫﻤﯿﺸﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫آدﻣﯽ‬ ‫د‬ ‫ر‬‫درﺟﮥ‬ ‫اول‬
‫اﻫﻤﯿﺖ‬‫ﻗﺮار‬ ‫داﺷﺖ‪،‬‬ ‫وﻟﯽ‬ ‫ﺣﺎﺻﻞ‬ ‫ﮐﺸﺘﺰار‬ ‫ﻫﻤﯿﺸﻪ‬ ‫ﻣﻄﻠﻮب‬ ‫ﻧﺒﻮد‬ ‫و‬ ‫راﺑﻄﮥ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﻫﻤﯿﺸﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﺣﺎﻣﻠﮕﯽ‬‫ﻧﻤﯽ‬ ‫اﻧﺠﺎﻣﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫درﺗﺄﻣﯿﻦ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﻨﻈﻮر‬ ‫از‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫و‬ ‫ﺳﺤﺮ‬ ‫و‬ ‫ﺟﺎدو‬ ‫ﮐﻤﮏ‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻨﺎ‬ ‫ﺑﺮ‬
‫ﺗﺼﻮري‬‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﮔﻮﻧﻪ‬ ‫»‬ ‫اﻓﺴﻮﻧﻬﺎي‬‫ﻣﺴﺎﻋﺪ‬ ‫«‬‫وﺟﻮد‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫و‬ ‫ﮔﻔﺘﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﯾﻨﻬﺎ‬ ‫ﻣﻮاﻓﻖ‬ ‫و‬ ‫در‬
‫ﺟﻬﺖ‬‫ﺑﺮآو‬ ‫ردن‬‫ﺧﻮاﻫﺶ‬ ‫و‬ ‫آرزوي‬ ‫ﺑﺸﺮ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﮔﻤﺎن‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺑﺴﻂ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺸﻮﯾﻖ‬
‫ﺑﺎروري‬‫اﻓﺮاد‬ ‫ﻣﯿﺘﻮان‬ ‫ﺑﺎروري‬ ‫زﻣﯿﻦ‬ ‫را‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺑﺴﻂ‬ ‫داد‬ ‫و‬ سایت ازدواج موقت ‫ﺗﻘﻮﯾﺖ‬ ‫ﻧﻤﻮد‬ ‫و‬ ‫ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ‬ ‫ﺗﺼﻮرات‬ ‫و‬ ‫اﻓﮑﺎر‬ ‫ﺑﺎروري‬
‫اﻧﺴﺎن‬‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺑﺴﯿﺎري‬ ‫از‬ ‫ﺟﻤﺎﻋﺎت‬ ‫اوﻟﯿﻪ‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﺎران‬ ‫ﻓﺮاوان‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﻧﺠﺎم‬ ‫ﺗﺸﺮﯾﻔﺎت‬ ‫ﻣﺬﻫﺒﯽ‬
‫ﻣﺨﺼﻮص‬‫و‬ ‫ﺗﻮﺳﻞ‬ ‫ﺑ‬ ‫ﻪ‬‫ﺳﺤﺮ‬ ‫و‬ ‫ﺟﺎدو‬ ‫ﺗﺸﻮﯾﻖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻣﺼﺮ‬ ‫ﺑﺎﺳﺘﺎن‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫رﺳﺪ‬ ‫در‬ ‫آﻧﺠﺎ‬
‫زراﻋﺖ‬‫زﻣﯿﻦ‬ ‫ﭘﯿﺶ‬ ‫از‬ ‫ﭘﺎﯾﺎن‬ ‫ﻋﺼﺮ‬ ‫ﻣﺎدرﺳﺎﻻري‬ ‫آﻏﺎز‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﻋﻨﺼﺮ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫ﻧﻔﻮذ‬
‫داﺷﺖ‬‫ﭘﺮﺳﺘﺶ‬ ‫آﻟﺖ‬ ‫ﻣﺮدي‬ ‫ﻧﺒﻮد‬ ‫و‬ ‫ﺑﻠﮑﻪ‬ ‫آﻟﺖ‬ ‫ﺗﻨﺎﺳﻠﯽ‬ ‫زن‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺻﺪف‬ ‫ﻣﻮﺳﻮم‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫»‬ ‫ﮐﺲ‬‫ﮔﺮﺑﻪ‬ ‫«‬
‫ﻣﻈﻬﺮ‬‫و‬ ‫ﻣﻌﺮف‬ ‫آن‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺼﻮر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫ﻗﺪر‬ ‫ت‬‫ﺳﺤﺮ‬ ‫آﻣﯿﺰي‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫و‬ ‫اﻧﺪك‬ ‫اﻧﺪك‬ ‫ﺑﻌﻨﻮان‬
‫وﺳﯿﻠﮥ‬‫ﻣﺒﺎدﻟﻪ‬ ‫ﺑﮑﺎر‬ ‫رﻓﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺎري‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﺮﺣﻠﻪ‬ ‫ﺳﭙﺮي‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ادوار‬ ‫ﺑﻌﺪي‬ ‫ﺗﻤﺪن‬ ‫ﻣﺼﺮ‪،‬‬ ‫ﻣﺎﻧﻨﺪ‬ ‫ﺳﺎﯾﺮ‬
‫ﺗﻤﺪﻧﻬﺎ‪،‬‬‫ﻋﻨﺼﺮ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‪،‬‬ ‫ﺻﻮرت‬ ‫ﭘﺮﺳﺘﺶ‬ ‫آﻟﺖ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫راﺑﻪ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﮔﺮﻓﺖ‬ ‫‪.‬‬‫»‬ ‫ﺑﺮﯾﻔﻮ‬‫«‬‫‪11‬‬‫در‬ ‫ﯾﮑﯽ‬ ‫از‬
‫ﻓﺼﻮل‬‫ﮐﺘﺎ‬ ‫ﺑﺨﻮد‬ ‫ﺑﻨﺎم‬ ‫»‬‫ﻣﺴﺄﻟﮥ‬‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫در‬ ‫ﺗﻤﺪن‬ ‫«‬‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺧﺼﻮص‬ ‫ﺷﺮ‬ ‫ح‬‫ﺟﺎﻟﺒﯽ‬ ‫ﺑﺪﺳﺖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دﻫﺪ‬ ‫‪:‬‬
‫»‬‫ﻓﺴﺘﯿﻮاﻟﻬﺎي‬‫ﮐﺸﺎورزي‪،‬‬ ‫ﺑﺨﺼﻮص‬ ‫ﻓﺴﺘﯿﻮاﻟﻬﺎﯾﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺑﺬرﭘﺎﺷﯽ‬ ‫و‬ ‫ﺟﻤﻊ‬ ‫آوري‬ ‫ﻣﺤﺼﻮل‬ ‫ﻣﺮﺑﻮط‬ ‫ﺑﻮد‬
‫ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً‬‫در‬ ‫ﺗﻤﺎم‬ ‫ﻣﻨﺎﻃﻖ‬ ‫ﺟﻬﺎن‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﻋﺼﺮ‬ ‫و‬ ‫سایت صیغه دوره‬ ‫اي‬ ‫ﻧﻤﻮﻧﻪ‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫روﺷﻦ‬ ‫و‬ ‫ﺟﺎﻟﺒﯽ‬ ‫از‬ ‫آزادي‬ ‫ﻣﺴﺄﻟﮥ‬
‫ﺟﻨﺴﯽ‬‫را‬ ‫اراﺋﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دﻫﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻮدة‬ ‫ﮐﺸﺎورز‬ ‫اﻟﺠﺰﯾﺮه‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﮔﻮﻧﻪ‬ ‫ﻗﯿﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﺪودﯾﺘﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫آزادي‬ ‫زﻧﺎﻧﺸﺎن‬
‫اﻋﻤﺎل‬‫ﺷﻮد‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﺧﻮﺷﯽ‬ ‫ﻧﺪارﻧﺪ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ‬ ‫اﻗﺪام‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻋﻤﺎل‬ ‫اﺧﻼق‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻣﻮر‬ ‫زراﻋﺘﯽ‬ ‫ﻟﻄﻤﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬
‫زﻧﺪ‬‫‪.‬‬‫ﺟﺸﻨﻬﺎي‬ ‫»‬ ‫ﺗﺴﻤﻮ‬‫ﻓﻮرﯾﺎ‬ ‫«‬‫‪12‬‬‫ﯾﺎ‬ ‫ﺑﺬراﻓﺸﺎﻧﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫آﺗﻨﯽ‬ ‫ﻫﺎ‬ ‫ﺑﺮﭘﺎ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﻤﻮدﻧﺪ‬ ‫ﻣﺸﺨﺼﺎت‬ ‫و‬ ‫آﺛﺎر‬ ‫اﻗﺪام‬
‫ﺳﺤﺮآﻣﯿﺰي‬‫را‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑ‬ ‫ﻪ‬‫ﻣﻨﻈﻮر‬ ‫ﺗﻘﻮﯾﺖ‬ ‫ﺑﺎروري‬ ‫اﻧﺠﺎم‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﺑﺼﻮرت‬ ‫ﺧﻔﯿﻒ‬ ‫ﺗﺮي‬ ‫ﺣﻔﻆ‬
‫ﻣﯽ‬‫ﮐﺮد‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺟﺸﻨﻬﺎ‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫اﺟﺴﺎﻣﯽ‬ ‫را‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺸﮑﻞ‬ ‫آﻟﺖ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﺣﻤﻞ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺮدﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺳﺨﻨﺎن‬
‫رﮐﯿﮏ‬‫ﺑﺮ‬ ‫زﺑﺎن‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫راﻧﺪﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫»‬‫ﺳﺎﺗﻮرﻧﺎﻟﯿﺎ‬‫«‬‫‪13‬‬‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﻓﺴﺘﯿﻮال‬ ‫ﻫﺎﯾﯽ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫روﻣﯿﺎن‬ ‫در‬ ‫ﻣﻮﺳﻢ‬ ‫ﺑﺬراﻓﺸﺎﻧﯽ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﭘﺎي‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫داﺷﺘﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻫﻤﯿﻦ‬
‫ﺟﺸﻨﻬﺎ‬‫ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻌﺪ‬ ‫ﻫﺎ‬ ‫در‬ ‫ﺟﻨﻮب‬ ‫اروﭘﺎ‬ ‫ﺟﺎي‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫»‬ ‫ﮐ‬‫ﺎرﻧ‬‫ﺎ‬‫وال‬‫«‬‫‪14‬‬‫داد‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺟﺸﻨﻬﺎ‬ ‫ﺣﻤﻞ‬ ‫ﻋﻼﺋﻤﯽ‬‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻈﻬﺮ‬ ‫و‬ ‫ﻧﺸﺎﻧﮥ‬ ‫آﻟﺖ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫و‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫آﻧﭽﻪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫اﻗﻮام‬ ‫»‬‫ﺳﯿﻮ‬‫«‬‫‪15‬‬ ‫و‬‫»‬ ‫داﻫﻮﻣﯽ‬‫«‬‫‪16‬‬‫ﻣﻮﺳﻮم‬
‫‪17‬‬
‫ﺑﻮد‬‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫ﭼﻨﺪاﻧﯽ‬ ‫ﻧﺪاﺷﺖ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫اواﺧﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻣﺸﺨﺼﺎت‬ ‫ﺑﺮﺟﺴﺘﮥ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﮔﻮﻧﻪ‬ ‫ﺟﺸﻨﻬﺎ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫‪.‬‬
‫درﺑﺴﺎﯾﺮي‬‫از‬ ‫ﻧﻘﺎط‬ ‫ﺟﻬﺎن‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺎه‬ ‫)‬ ‫ﮐﻪ‬‫آﻧﺮا‬ ‫ﻣﺬﮐﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫داﻧﺴﺘﻨﺪ‬ ‫(‬‫ﭘﺪر‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﯽ‬ ‫ﺗﻤﺎﻣﯽ‬
‫ﮐﻮدﮐﺎن‬‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺪﯾﻬﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﺎه‬ ‫ﭘﺮﺳﺘﯽ‬ ‫ارﺗﺒﺎط‬ ‫ﻧﺰدﯾﮏ‬ ‫دارد‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﮔﺮﭼﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ارﺗﺒﺎط‬
‫ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﯽ‬‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﻮﺿﻮع‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺑﺤﺚ‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻫﻤﻪ‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻫﻤﯿﺸﻪ‬ ‫ﮐﺸﻤﮑﺸﯽ‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﻣﻬﺮ‬
‫ﭘﺮﺳﺘﯽ‬‫و‬ ‫ﻣﺎه‬ ‫ﭘﺮﺳﺘﯽ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻘﻮﯾﻢ‬ ‫ﺷﻤﺴﯽ‬ ‫و‬ ‫ﻗﻤﺮي‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن‬ ‫ﺗ‬ ‫ﺎ‬‫ﻗﺮن‬ ‫ﻫﯿﺠﺪﻫﻢ‬ ‫و‬
‫در‬‫روﺳﯿﻪ‬ ‫ﺣﺘﯽ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫اﻧﻘﻼب‬ ‫‪1917‬‬ ‫از‬ ‫ﺗﻘﻮﯾﻢ‬ ‫ﻧﺎدرﺳﺘﯽ‬ ‫اﺳﺘﻔﺎد‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻋﻠﺖ‬ ‫اﻣﺮﻧﯿﺰ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺮدم‬
‫اﺣﺴﺎس‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺮدﻧﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻘﻮﯾﻢ‬ ‫»‬ ‫ﮔ‪‬‬‫ﺮﮔﻮار‬‫«‬‫ﺑﺎ‬ ‫ﮐﻠﯿﺴﺎي‬ ‫روم‬ ‫ﭘﯿﻮﻧﺪ‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫اﺳﺘﻔﺎده‬ ‫از‬ ‫ﻫﻤﺎن‬ ‫ﺗﻘﻮﯾﻢ‬
‫ﻗﻤﺮي‬‫ﻧﺎدرﺳﺖ‬ ‫ﻫﻤﭽﻨﺎن‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﻫﻤﻪ‬ ‫ﺟﺎ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﻋﻨﺎﯾﺖ‬ ‫ﮐﺎﻫﻨﺎن‬ ‫ﻣﺎه‬ ‫ﭘﺮﺳﺖ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫و‬ ‫ﭘﯿﺮوز‬ ‫ي‬‫ﺗﻘﻮﯾﻢ‬ ‫ﺷﻤﺴﯽ‬
‫ﮐﻨﺪ‬‫و‬ ‫ﻧﺎﭼﯿﺰ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻣﺼﺮ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫اﺧﺘﻼف‬ ‫زﻣﺎﻧﯽ‬ ‫ﻣﻨﺸﺄ‬ ‫ﺟﻨﮕﻬﺎي‬ ‫داﺧﻠﯽ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﺣﺘﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫ﺗﺼﻮر‬ ‫ﮐﺮد‬
‫ﮐﻪ‬‫اﯾﻦ‬ ‫ﮐﺸﻤﮑﺶ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﺠﺎدﻟﮥ‬ ‫دﺳﺘﻮري‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﺳﺮ‬ ‫»‬ ‫ﺟﻨﺴﯿﺖ‬‫«‬‫ﮐﻠﻤﮥ‬‫ﻣﺎه‬ ‫در‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫ﺑﯽ‬ ‫ارﺗﺒﺎط‬ ‫ﻧﺒﻮد‪،‬‬
‫ﻫﻤﯿﻦ‬‫ﮐﻠﻤﻪ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻣﺮوز‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫در‬ ‫زﺑﺎن‬ ‫آﻟﻤﺎﻧﯽ‬ ‫ﺑﺼﻮرت‬ ‫ﻣﺬﮐﺮ‬ ‫ﺑﺎﻗﯽ‬ ‫ﻣﺎﻧﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻣﺎ‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫ﻣﺎه‬ ‫ﭘﺮﺳﺘﯽ‬ ‫و‬ ‫ﻫﻢ‬
‫ﻣﻬﺮ‬‫ﭘﺮﺳﺘﯽ‬ ‫ﻫﺮدو‬ ‫آﺛﺎري‬ ‫از‬ ‫ﺧﻮﯾﺶ‬ ‫در‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫ﻣﺴﯿﺢ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﺟﺎي‬ ‫ﮔﺬاﺷﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‪،‬‬ ‫از‬ ‫آن‬ ‫ﺟﻤﻠﻪ‬ ‫ﺗﻮﻟﺪ‬ ‫ﻣﺴﯿﺢ‬
‫در‬‫»‬ ‫اﻧﻘﻼب‬‫ﺷﺘﻮي‬ ‫«‬‫واﻗﻊ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫آﻧﮑﻪ‬ ‫»‬ سایت همسریابی ‫ﻗﯿﺎم‬‫«‬‫دراﯾﺎم‬ ‫ﻋﯿﺪ‬ ‫ﻓ‪‬‬ ‫ﺼﺢ‬‫‪18‬‬‫و‬ ‫در‬ ‫ﻣﻮﻗﻌﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺎه‬ ‫ﺑﺪر‬ ‫ﮐﺎﻣﻞ‬
‫اﺳﺖ‬‫واﻗﻊ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﻫﺮ‬ ‫ﭼﻨﺪ‬ ‫ﻣﻨﻄﻘﯽ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻤﺪن‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫اوﻟﯿﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫ﻋﻘﻞ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻨﻄ‬ ‫ﻖ‬
‫اﺳﺘﻮار‬‫ﺑﻮده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫آن‬ ‫ﻫﻤﻪ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﺗﻮان‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫اﺳﺘﻨﺘﺎج‬ ‫را‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫ﻗﺒﻮل‬ ‫ﻧﮑﺮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭘﯿﺮوزي‬ ‫ﻣﻬﺮ‬ ‫ﭘﺮﺳﺘﺎن‪،‬‬ ‫در‬ ‫ﻫﺮ‬
‫ﺟﺎ‬‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫ﺷﺪ‪،‬‬ ‫ﻧﺎﺷﯽ‬ ‫از‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬ ‫آﺷﮑﺎر‬ ‫ﺑﻮد‪،‬‬ ‫ﻧﺎﺷﯽ‬ ‫از‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺄﺛﯿﺮي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫آﻓﺘﺎب‬ ‫ﺑﺮ‬
‫ﻏﻼت‬‫دارد‬ ‫ﺑﻤﺮاﺗﺐ‬ ‫ﺑﯿﺶ‬ ‫از‬ ‫ﺗﺄﺛﯿﺮ‬ ‫ﻣﺎه‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫در‬‫ﮐﻠﯿﮥ‬ ‫ﻣﺬاﻫﺐ‬ ‫دوراﻧﻬﺎي‬ ‫ﺑﺎﺳﺘﺎن‬ ‫ﻋﻨﺎﺻﺮ‬ ‫ﻗﺎﺑﻞ‬ ‫ﻣﻼﺣﻈﻪ‬ ‫اي‬ ‫از‬ ‫ﭘﺮﺳﺘﺶ‬ ‫آﻟﺖ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫و‬
‫وﺟﻮد‬‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫ﻋﻨﺎﺻﺮ‬ ‫روﺣﺎﻧﯿﺎن‬ ‫ﻣﺴﯿﺤﯽ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺳﻼﺣﻬﺎي‬ ‫ﺟﺪﻟﯽ‬ ‫ﺑﺴﯿﺎري‬ ‫ﻣﻮاﺟﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺳﺎﺧﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻣﺎ‬
‫ﻋﻠﯿﺮﻏﻢ‬‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﺠﺎدﻻت‬ ‫و‬ ‫اﻧﺘﻘﺎدات‬ ‫ﻋﻼﺋﻢ‬ ‫و‬ ‫آﺛﺎر‬ ‫ﭘﺮﺳﺘﺶ‬ ‫آﻟﺖ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﻫﻤﭽﻨﺎن‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﻗﺮون‬ ‫وﺳﻄﯽ‬ ‫ﺑﺎﻗﯽ‬ ‫ﺑﻮد‬
‫و‬‫ﻓﻘﻂ‬ ‫آﯾﯿﻦ‬ ‫ﭘﺮوﺗﺴﺘﺎن‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺳﺮاﻧﺠﺎم‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫رﯾﺸﻪ‬ ‫ﮐﻦ‬ ‫ﮐﺮد‬ ‫ن‬‫آن‬ ‫ﺗﻮﻓﯿﻖ‬ ‫ﯾﺎﻓﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫در‬‫ﻓﻼﻧﺪر‬ ‫)‬‫‪Flanders‬‬‫(‬‫و‬ ‫ﻓﺮاﻧﺴﻪ‬ ‫ﺗﻌﺪاد‬ ‫ﻣﺸﺎﯾﺨﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺷﻬﺮت‬ ‫و‬ ‫ﮐﺮاﻣﺎﺗﺸﺎن‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫»‬ ‫ذَ‬‫ﮐـﺮ‬‫«‬‫ارﺗﺒـﺎط‬ ‫داﺷـﺖ‬
‫اﻧـﺪك‬‫ﻧﺒـﻮد‪،‬‬ ‫از‬ ‫آن‬ ‫ﺟﻤﻠــﻪ‬ ‫ﺑﻮدﻧـﺪ‬ ‫‪:‬‬ ‫»‬ ‫ﺳـﻦ‬‫ژﯾــﻞ‬ ‫«‬‫)‬ ‫‪St.Giles‬‬‫(‬‫درﺑﺮﺗـﺎﻧﯽ‬ ‫)‬‫‪Birtany‬‬‫(‬‫‪،‬‬‫»‬ ‫ﺳـﻦ‬‫رﻧــﻪ‬ ‫«‬
‫)‬‫‪St.Rene‬‬‫(‬‫در‬ ‫آﻧﮋو‬ ‫)‬‫‪Anjou‬‬‫(‬‫و‬ ‫»‬ ‫ﺳﻦ‬‫ﮔﺮﻟﻮﺷﻮن‬ ‫«‬‫)‬‫‪St.Greluchon‬‬‫(‬‫در‬ ‫ﺑﻮرژ‬ ‫)‬‫‪Bourges‬‬‫(‬‫و‬ ‫»‬‫ﺳﻦ‬
‫رﯾﻨــﻮ‬‫«‬‫)‬‫‪St.Regnaud‬‬‫(‬‫و‬‫»‬ ‫ﺳــﻦ‬‫آرﻧــﻮ‬ ‫«‬‫)‬‫‪Aaud‬‬‫‪St.‬‬ ‫(‪.‬‬‫از‬ ‫ﻫﻤــﻪ‬ ‫ﻣﺸــﻬﻮرﺗﺮ‬ ‫»‬‫ﺳــﻦ‬‫ﻓــﻮﺗﻦ‬ ‫«‬‫)‬‫‪St.‬‬
‫‪Fouten‬‬‫(‬‫ﺑﻮد‬ ‫در‬ ‫ﺟﻨﻮب‬ ‫ﻓﺮاﻧﺴﻪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﮔﻔﺘﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ‬ ‫اﺳـﻘﻒ‬ ‫ﺷـﻬﺮ‬ ‫»‬ ‫ﻟﯿـﻮن‬‫«‬‫)‬ ‫‪Lyons‬‬‫(‬‫ﺑـﻮد‬‫‪.‬‬
‫ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ‬‫ﮐﻪ‬ ‫»‬ ‫ﻫﻮﮔﻪ‬‫ﻧﺖ‬ ‫«‬‫ﻫﺎ‬‫)‬‫‪Huguenots‬‬‫(‬‫ﺿﺮﯾﺤﺶ‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫»‬‫آﻣﺒﺮن‬‫«‬‫)‬ ‫‪Embrun‬‬‫(‬‫وﯾـﺮان‬‫ﺳـﺎﺧﺘﻨﺪ‬
‫ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ‬‫ﻣﻈﻬﺮ‬ ‫ذﮐﺮ‬ ‫ﻋﺠﯿﺐ‬ ‫و‬ ‫ﻓﻮق‬ ‫اﻟﻌﺎدة‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺷﺨﺼﯿﺖ‬ ‫ﻣﻘﺪس‬ ‫را‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ﺑﺲ‬ ‫ﻣﺮﯾﺪان‬ ‫ﺣﻀﺮت‬ ‫ﺷـﺮاب‬
‫ﻧﺬري‬‫ﺑﺮ‬ ‫آن‬ ‫رﯾﺨﺘﻪ‬ ‫ﺑﻮدﻧﺪ‬ ‫از‬ ‫ﺳﺮ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﭘﺎ‬ ‫ﺳﺮخ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫از‬ ‫ﻣﻌﺮﮐﻪ‬ ‫ﺑﺪر‬ ‫ﺑﺮدﻧﺪ‬ ‫‪...‬‬‫اﻟﺒﺘﻪ‬ ‫‪،‬‬‫ﻣﺮﯾﺪان‬ ‫ﺣﻀـﺮت‬ ‫ﺷـﺮاب‬ ‫ﻧﺬر‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺮدﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻣﻈﻬﺮ‬ ‫ذﮐﺮش‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫رﯾﺨﺘﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺳﭙﺲ‬ ‫ﺷﺮاب‬ ‫را‬ ‫ﺑﻌﻨﻮان‬ ‫داروي‬ ‫ﻗﻄﻌﯽ‬ ‫ﻣﻌـﺎﻟﺞ‬ ‫ﻧـﺎزاﺋﯽ‬
‫و‬‫ﻧﺎﺗﻮاﻧﯽ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻓﺤﺸﺎء‬‫ﻣﻘﺪس‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﯾﮑﯽ‬ ‫از‬ ‫رﺳﻮم‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻋﻬﺪ‬ ‫ﻗﺪﯾﻢ‬ ‫ﺳﺨﺖ‬ ‫راﯾﺞ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺑﻌﻀﯽ‬ ‫ﺟﺎﻫﺎ‬
‫زﻧﺎن‬‫ﻣﺤﺘﺮم‬ ‫و‬ ‫آﺑﺮوﻣﻨﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﻌﺎﺑﺪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫رﻓﺘﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﮐﺎﻫﻨﺎن‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﺑﯿﮕﺎﻧﮥ‬ ‫رﻫﮕﺬري‬ ‫ﺗﺼﺎدﻓﺎً‬ ‫ﮔﺬرش‬ ‫ﺑﻪ‬
‫آﻧﺠﺎ‬‫ﻣﯽ‬ ‫اﻓﺘﺎد‬ ‫ﻣﺠﺎﻣﻌﺖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺮدﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺳﺎﯾﺮ‬ ‫ﻣﻮارد‬ ‫ﮐﺎﻫﻨﻪ‬ ‫ﻫﺎ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﻓﻮاﺣﺶ‬ ‫ﻣﻘﺪس‬ ‫ﺑﻮدﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اﺣﺘﻤﺎل‬‫دارد‬ ‫ﻫﻤﮥ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫رﺳﻮم‬ ‫و‬ ‫ﻋﺎدات‬ ‫ﻧﺎﺷﯽ‬ ‫از‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺑﻮده‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﺑﺎروري‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫را‬ ‫از‬
‫ﻃﺮﯾﻖ‬‫ﺟﻠﺐ‬ ‫ﻋﻨﺎﯾﺖ‬ ‫ﺧﺪاﯾﺎن‬ ‫ﺗﺄﻣﯿﻦ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﻓﺴﻮﻧﻬﺎي‬ ‫ﻣﺴﺎﻋﺪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﺣﺎﺻﻞ‬ ‫ﺑﺨﺸﯽ‬ ‫ﮐﺸﺖ‬ ‫ﻫﺎ‬
‫ﺑﯿﻔﺰاﯾﻨﺪ‬‫‪.‬‬
‫ﺗﺎ‬‫اﯾﻨﺠﺎ‬ ‫ﺳﺨﻦ‬ ‫در‬ ‫ﭘﯿﺮاﻣﻮن‬ ‫ﻋﻨﺎﺻﺮ‬ ‫»‬‫ﻣﻮاﻓﻖ‬‫ﺟﻨﺴﯿﺖ‬ ‫«‬‫در‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫دور‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫زد‬ ‫‪.‬‬‫اﻣﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬
‫ﺗﻮﺟﻪ‬‫داﺷﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻫﻤﺎن‬ ‫ر‬ ‫وزﮔﺎران‬‫ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ‬ ‫ﻋﻨﺎﺻﺮ‬ ‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫در‬ ‫ﮐﻨﺎر‬ ‫ﺳﺎﯾﺮ‬ ‫ﻋﻨﺎﺻﺮ‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫و‬
‫ﻫﻤﯿﻦ‬‫ﻋﻨﺎﺻﺮ‬ ‫ﺳﺮاﻧﺠﺎم‬ ‫در‬ ‫آﻧﺠﺎﻫﺎﯾﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺬﻫﺐ‬ ‫ﻣﺴﯿﺢ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻮدا‬ ‫ﻗﻮت‬ ‫ﮔﺮﻓﺖ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻋﻨﺎﺻﺮ‬ ‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬ ‫ﭼﯿﺮه‬
‫ﺷﺪ‬‫‪.‬‬‫وﺳﺘﺮ‬ ‫ﻣﺎرك‬ ‫‪19‬‬‫ﻣﻮارد‬ ‫ﺑﺴﯿﺎري‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫ﺑﺎب‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪة‬ ‫ﻋﺠﯿﺐ‬ ‫ﻣﺒﻨﯽ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﯾﻨﮑﻪ‬ ‫»‬ ‫ﭼﯿﺰ‬‫ﻧﺎﭘﺎك‬ ‫و‬
‫ﻣﻌﺼﯿﺖ‬‫ﺑﺎري‬ ‫در‬ ‫زﻧﺎﺷﻮﺋﯽ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻄﻮرﮐﻠﯽ‬ ‫در‬ ‫رواﺑﻂ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ سایت همسریابی یارسلام ‫وﺟﻮد‬ ‫درد‬ ‫«‬‫‪،‬‬‫ذﮐﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻧﻘﺎﻃﯽ‬ ‫ﻫﻢ‬
‫ﮐﻪ‬‫از‬ ‫ﺗﺄﺛﯿﺮ‬ ‫و‬ ‫ﻧﻔﻮذ‬ ‫ﻣﺬاﻫﺐ‬ ‫ﺑﻮدا‬ ‫و‬ ‫ﻣﺴﯿﺢ‬ ‫ﺑﺮﮐﻨﺎر‬ ‫ﺑﻮدﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﻫﻤﯿﺸﻪ‬ ‫ﺑﻮدﻧﺪ‬ ‫ﮐﺎﻫﻨﺎﻧﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻋﻬﺪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺮدﻧﺪ‬
‫ﮔﺮد‬‫ازدواج‬ ‫ﻧﮕﺮدﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﮑﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﯾﻬﻮد‬ ‫ﻓﺮﻗﮥ‬ ‫»‬‫ﺣﺴﯿﺪﯾﻢ‬‫«‬‫‪20‬‬‫ﺗﻤﺎﻣﯽ‬ ‫رواﺑﻂ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫را‬ ‫زﺷﺖ‬ ‫و‬
‫ﭘﻠﯿﺪ‬‫ﻣﯽ‬ ‫داﻧﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻨﻈﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫رﺳﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫د‬ ‫ر‬‫اﻋﺼﺎر‬ ‫ﻗﺪﯾﻤﻪ‬ ‫و‬ ‫ﺣﺘﯽ‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﻣﺤﺎﻓﻠﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺳﺨﺖ‬
‫ﺑﺎ‬‫ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ‬ ‫ﺳﺮ‬ ‫دﺷﻤﻨﯽ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﻗﻮت‬ ‫و‬ ‫ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‪،‬‬ ‫در‬ ‫اﻣﭙﺮاﻃﻮري‬ ‫روم‬
‫ﮔﺮاﯾﺶ‬‫ﺷﺪﯾﺪي‬ ‫ﺑﺴﻮي‬ ‫رﯾﺎﺿﺖ‬ ‫و‬ ‫رﯾﺎﺿﺖ‬ ‫ﮐﺸﯽ‬ ‫ﻣﺸﻬﻮد‬ ‫ﺑﻮد‪،‬‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﻃﺒﻘﮥ‬ ‫ﻣﻬﺬب‬ ‫و‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻓﺮﻫﻨﮓ‬ ‫روم‬
‫و‬‫ﯾﻮﻧﺎن‬ ‫ﭘﯿﺮوي‬ ‫از‬ ‫ﻓﻠﺴﻔﮥ‬ ‫اﺑﯿﻘﻮر‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫اﻋﺘﻘﺎد‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﺻﺎﻟﺖ‬ ‫ﺧﻮﺷﯽ‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮﺷﮕﺬراﻧﯽ‬ ‫از‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫رﻓﺖ‬ ‫و‬ ‫ﭘﯿﺮوي‬
‫از‬‫ﺣﮑﻤﺖ‬ ‫»‬‫رواﻗﯿﻮن‬‫«‬‫ﮐﻪ‬‫ﭘﺮﻫﯿﺰﮐﺎري‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ‬ ‫آن‬ ‫ﮔﺮدﯾﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫در‬‫ﻗﻄﻌﺎت‬ ‫ﻣﺸﮑﻮﮐﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﮐﺘﺎب‬ ‫ﻣﻘﺪس‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دﻫﻨﺪ‬ ‫ﺗﻠﻘﯽ‬ ‫ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً‬ ‫ﻣﺮﺗﺎﺿﺎﻧﻪ‬ ‫اي‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫زن‬
‫ﻣﺸﺎﻫﺪه‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫آن‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﻗﻮي‬ ‫ﻣﺮداﻧﻪ‬ ‫اي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺑﺨﺸﻬﺎي‬ ‫ﻗﺪﯾﻢ‬ ‫ﺗﺮ‬ ‫ﻋﻬﺪ‬ ‫ﻋﺘﯿﻖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﭼﺸﻢ‬
‫ﻣﯽ‬‫ﺧﻮرد‬ ‫ﺑﺴ‬ ‫ﯿﺎر‬‫ﻓﺮق‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬
‫ﻫﻮاﺧﻮاﻫﺎن‬‫ﻓﻠﺴﻔﮥ‬ ‫ﻧﻮﯾﻦ‬ ‫اﻓﻼﻃﻮﻧﯽ‬ ‫)‬‫‪Paltonist‬‬‫‪Neo‬‬ ‫(‬‫ﻧﯿﺰ‬ ‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫زﻣﯿﻨﻪ‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫ﮐﻤﯽ‬ ‫از‬ ‫ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن‬
‫ﻧﺪارﻧﺪ‬‫‪.‬‬‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺎده‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫زﺷﺖ‬ ‫و‬ ‫ﭘﻠﯿﺪي‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫از‬ ‫اﯾﺮان‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﻐﺮب‬ ‫زﻣﯿﻦ‬ ‫رﺳﯿﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫اﯾﻦ‬
‫ﻋﻘﯿﺪه‬‫را‬ ‫آورد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫راﺑﻄﮥ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﻧﺎﭘﺎك‬ ‫و‬ ‫ﮐﺜﯿﻔﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫ﻧﻈﺮ‪،‬‬ ‫درﺣﺪ‬ ‫ﻣﺘﻌﺎرف‬ ‫ﺧﻮ‬ ‫د‪،‬‬‫ﺗﻠﻘﯽ‬ ‫و‬
‫ﻧﻘﻄﻪ‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﮐﻠﯿﺴﺎ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫ﺑﺤﺚ‬ ‫درﺑﺎرة‬ ‫آن‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﺼﻞ‬ ‫ﺑﻌﺪ‬ ‫ﻣﻮﮐﻮل‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﯿﻢ‬ ‫‪.‬‬‫آﻧﭽﻪ‬ ‫ﻣﺴﻠﻢ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫اﯾﻦ‬
‫اﺳﺖ‬‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫ﭘﺎره‬ ‫اي‬ ‫ﺷﺮاﯾﻂ‬ ‫و‬ ‫اوﺿﺎع‬ ‫آدم‬ ‫ﺧﻮدﺑﺨﻮد‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺮﺣﻠﻪ‬ ‫اي‬ ‫ﮐﺸﯿﺪه‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﺟﻨﺲ‬‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﻧﻔﺮت‬ ‫و‬ ‫اﻧﺰﺟﺎر‬ ‫ﮐﻨﺪ‪،‬‬ ‫و‬ ‫وﻗﻮع‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬ ‫ﻫﻤﺎﻧﻘﺪر‬ ‫ﻃﺒﯿﻌﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻤﺎﯾﻞ‬
‫ﻋﺎ‬‫دي‬‫و‬ ‫ﻃﺒﯿﻌﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻣﻮر‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺮاي‬ ‫ﻗﻀﺎوت‬ ‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺑﺎره‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﺳﯿﺴﺘﻢ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻣﯽ‬
‫ﺗﻮاﻧﺪ‬‫ﻃﺒﯿﻌﺖ‬ ‫ﺑﺸﺮي‬ ‫را‬ ‫ﺑﻬﺘﺮ‬ ‫ارﺿﺎ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﮔﯿﺮﯾﻢ‬ ‫و‬ ‫آﻧﺮا‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫رواﻧﯽ‬ ‫درﺳﺖ‬
‫ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ‬‫‪.‬‬‫در‬‫ﺑﺪو‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻋﺘﻘﺎدات‬ ‫ﺑﻌﻨﻮان‬ ‫ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻨﺸﺄ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻧﻮع‬ ‫ﺗﻠﻘﯽ‪،‬‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﺑﯿﻬﻮده‬ ‫و‬
‫ﻋﺒﺜﯽ‬‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﻘﺎﯾﺪي‬ ‫از‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻗﺒﯿﻞ‬ ‫در‬ ‫وﻫﻠﮥ‬ ‫ﻧﺨﺴﺖ‬ ‫ﺣﺘﻤﺎً‬ ‫از‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫وﺿﻊ‬ ‫و‬ ‫ﺣﺎﻟﺖ‬ ‫ﺧﺎص‬ ‫روﺣﯽ‬ ‫ﻣﺎﯾﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬
‫ﮔﯿﺮﻧﺪ‬‫‪.‬‬‫راﺳﺖ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫وﻗﺘﯽ‬ ‫ﺑﻮﺟﻮد‬ ‫آﻣﺪﻧﺪ‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﺣﺎﻟﺖ‬ ‫را‬ ‫ﺟﺎوداﻧﯽ‬ ‫ﺳﺎزﻧﺪ‪،‬‬ ‫اﻣﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﺣﺎل‬
‫ﻋﻠﻞ‬‫اوﻟﯿﮥ‬ ‫آن‬ ‫ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑ‬ ‫ﻪ‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﻋﻠﺖ‬ ‫اﺳﺎﺳﯽ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻧﻮع‬ ‫ﺗﻠﻘﯽ‬ ‫دو‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪:‬‬ ‫ﺣﺴﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺧﺴﺘﮕﯽ‬
‫ﺟﻨﺴﯽ‬‫‪.‬‬‫ﻫﺮﮔﺎه‬ ‫ﺣﺴﺪ‪،‬‬ ‫وﻟﻮ‬ ‫ﺑﻄﻮر‬ ‫ﺧﻔﯿﻒ‪،‬‬ ‫ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻧﻔﺮت‬ ‫آور‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﻤﺎﯾﺪ‬ ‫و‬
‫اﺷﺘﻬﺎﺋﯽ‬‫ﮐﻪ‬ ‫ﺷﺨﺺ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺴﻮي‬ ‫آن‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺸﺪ‬ ‫ﮐﻮر‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺮدي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺎﺑﻊ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﺑﺘﻮاﻧﺪ‬
‫ﮐﺎري‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫ﺟﺰ‬ ‫او‬ ‫ﮐﺴﯽ‬ ‫را‬ ‫دوﺳﺖ‬ ‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‪،‬‬ ‫اﺑﺮاز‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﮔﻮﻧﻪ‬ ‫ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻼﯾﻤﺘﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﺳﺎﯾﺮ‬‫ﻣﺮدان‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ‬ ‫در‬ ‫او‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫اﻧﮕﯿﺰد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺴﻬﻮﻟﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺳﺮزﻧﺶ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﮑﻮﻣﯿﺖ‬ ‫اﺧﻼﻗﯽ‬ ‫ﻣﻨﺠﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬
‫ﺷﻮد‪،‬‬‫ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً‬ ‫وﻗﺘﯽ‬ ‫زن‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻫﻤﺴﺮ‬ ‫او‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺜ‬ ‫ﻼً‬ ‫در‬ ‫آﺛﺎر‬ ‫ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺑﯿﻨﯿﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺮدﻫﺎ‪،‬‬ ‫ﻫﯿﭻ‬
‫وﻗﺖ‬‫ﺣﺎﺿﺮ‬ ‫ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ‬ ‫زﻧﺎﻧﺸﺎن‬ ‫ﺷﻮر‬ ‫و‬ ‫ﺷﻬﻮﺗﯽ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ‬ ‫زن‬ ‫ﮐﻤﺎل‬ ‫ﻣﻄﻠﻮب‬ ‫زﻧﯽ‬
‫اﺳﺖ‬‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻨﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫و‬ ‫ﻇﯿﻔﻪ‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﺸﻖ‬ ‫ورزي‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫ﺷﻮﻫﺮ‬ ‫ﺗﻤﮑﯿﻦ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺧﯿﺎل‬ ‫داﺷﺘﻦ‬ ‫ﻣﻌﺸﻮﻗﯽ‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺨﯿﻠﮥ‬
‫ﺧﻮد‬‫راه‬ ‫ﻧﺪﻫﺪ‪،‬‬ ‫زﯾﺮا‬ ‫ﻧﻔﺲ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫او‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻋﯽ‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﻣﻨﺘﻬﺎ‬ ‫ﭼﻮن‬ ‫ﻗﻮاﻧﯿﻦ‬ ‫اﺧﻼﻗﯽ‬
‫آن‬‫را‬ ‫ﻣﻘﺮر‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫ﺗﺤﻤﻞ‬ ‫ﻧﻤﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﺷﻮﻫﺮي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺎﺑﻊ‬ ‫ﻏﺮﯾﺰه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫وﻗﺘﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻓﻬﻤﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زﻧﺶ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫او‬
‫ﺧﯿﺎﻧﺖ‬‫ﮐﺮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻧﺴ‬ ‫ﺒﺖ‬‫ﺑﻪ‬ ‫او‬ ‫و‬ ‫ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﻧﻔﺮت‬ ‫و‬ ‫ﺑﯿﺰاري‬ ‫ﺷﺪﯾﺪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺴﺎ‬ ‫ﺳﺮاﻧﺠﺎم‬
‫ﺑﻪ‬‫اﯾﻦ‬ ‫ﻧﺘﯿﺠﻪ‬ ‫ﺑﺮﺳﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ا‬ ‫ز‬‫ﺳﺮ‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫ﭘﺎ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫زﺷﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻨﻔﺮاﻧﮕﯿﺰي‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﯾﻦ‬ ‫ﺗﻠﻘﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫وﯾﮋه‬‫ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ‬ ‫ﭘﯿﺪا‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺷﺨﺺ‬ ‫در‬ ‫اﺛﺮ‬ ‫اﻓﺮاط‬ ‫در‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺳﺒﺐ‬ ‫ﭘﯿﺮي‬ ‫ﻧﺎﺗﻮان‬ ‫ﺷﺪه‬
‫اﺳﺖ‪،‬‬‫و‬ ‫ﭼﻮن‬ ‫در‬ ‫ﺑﯿﺸﺘﺮ‬ ‫ﺟﻤﺎﻋﺎ‬ ‫ت‬‫ﻧﻔﻮذ‬ ‫ﭘﯿﺮﻣﺮدان‬ ‫ﺑﯿﺶ‬ ‫از‬ ‫ﺟﻮاﻧﺎن‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫از‬ ‫اﯾﻨﺮو‬ ‫ﻃﺒﻌﺎً‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫و‬ ‫ﻧﻈﺮ‬
‫رﺳﻤﯽ‬‫ﻧﺎﻓﺬ‬ ‫در‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻋﻘﯿﺪه‬ ‫و‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﺟﻮاﻧﺎن‬ ‫ﭘﺮﺷﻮر‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺧﺴﺘﮕﯽ‬‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﭘﺪﯾﺪه‬ ‫اي‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫زاﯾﯿﺪة‬ ‫ﺗﻤﺪن‪،‬‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫ﺣﯿﻮاﻧﺎت‬ ‫و‬ ‫ﺟﻤﺎﻋﺎت‬ ‫ﻏﯿﺮ‬ ‫ﻣﺘﻤﺪن‬ ‫ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ‬
‫ﻧﯿﺴﺖ‬‫‪.‬‬‫اﯾﻦ‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻫﺎﯾﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫وﺣﺪت‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﺷﻮﻫﺮ‬ ‫اﺳﺘ‬ ‫ﻮار‬‫اﺳﺖ‬ ‫ﺟﺰ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﻘﺪار‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫اﻧﺪك‬ ‫رخ‬
‫ﻧﻤﯽ‬‫دﻫﺪ‪،‬‬ ‫زﯾﺮا‬ ‫ﭼﯿﺰي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫زﻣﯿﻨﻪ‬ ‫ﺑﯿﺸﺘﺮ‬ ‫ﻣﺮدﻫﺎ‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺟﺎﻧﺐ‬ ‫ﺑﯽ‬ ‫اﻋﺘﺪاﻟﯽ‬ ‫و‬ ‫اﻓﺮاط‬ ‫ﺳﻮق‬ ‫ﻣﯽ‬
‫دﻫﺪ‬‫اﻧﮕﯿﺰة‬ ‫ﻧﻮ‬ ‫ﻃﻠﺒﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻮﻗﻌﯽ‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زن‬ ‫در‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫ﺧﻮﯾﺶ‬ ‫آزاد‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺘﻮاﻧﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺗﻤﻨﯿﺎت‬ ‫ﻣﺮد‬
‫ﭘﺎﺳﺦ‬‫ﻣﺴﺎﻋﺪ‬ ‫ﻧﺪﻫﺪ‬ ‫اﺣﺘﻤﺎل‬ ‫وﻗﻮع‬ ‫ﺧﺴﺘﮕﯽ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﮐﻢ‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫زﯾﺮا‬ ‫دراﯾﻦ‬ ‫ﺻﻮرت‬ ‫زﻧﺎن‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﻣﺎﻧﻨﺪ‬
‫ﺣﯿﻮاﻧﺎت‬‫ﻣﺎده‬ ‫‪،‬‬ ‫ﭘﯿﺶ‬ ‫از‬ ‫اﻧﺠﺎم‬ ‫ﻋﻤﻞ‪،‬‬ ‫از‬ ‫ﻧﺮ‬ ‫ﻃﻠﺐ‬ ‫ﺗﻌﺸﻖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺎ‬ ‫وﻗﺘﯽ‬ ‫اﺣﺴﺎس‬ ‫ﻧﮑﻨﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫اﺣﺴﺎﺳﺎت‬‫ﻧﺮ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻧﺪازة‬ ‫ﮐﺎﻓﯽ‬ ‫ﺗﺤﺮﯾﮏ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺧﻮاﺳﺖ‬ ‫او‬ ‫ﺗﻤﮑﯿﻦ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻤﺪن‪،‬‬ ‫اﯾﻦ‬
‫اﺣﺴﺎس‬‫و‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫را‬ ‫ﺑﺼﻮرت‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﻧﺎدري‬ ‫در‬ ‫آورده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ازدواج موقت ساعتی اینستاگرام تهران .‬‬‫آﻧﭽﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻣﺤﻮ‬ ‫ﮐﺮدن‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﺴﺌ‬ ‫ﻠﻪ‬‫ﺳﻬﻢ‬
‫ﺑﯿﺸﺘﺮي‬‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﻋﺎﻣﻞ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدي‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫زﻧﺎن‬ ‫ﺷﻮﻫﺮدار‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﻣﺎﻧﻨﺪ‬ ‫ﻓﻮاﺣﺶ‬ ‫از‬ ‫ﻃﺮﯾﻖ‬ ‫ﺟﺎذﺑﮥ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬
‫ﺧﻮﯾﺶ‬‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫اﯾﻨﺮو‬ ‫ﺑﺪﯾﻬﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫در‬ ‫اﻧﺠﺎم‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﺻﺮﻓﺎً‬ ‫از‬ ‫ﻏﺮﯾﺰة‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﺗﺒﻌﯿﺖ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬
‫ﮐﻨﻨﺪ‬‫و‬ ‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫ﻧﻘﺸﯽ‬ ‫را‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻌﺸﻖ‬ ‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣﯿﺎﻧﻪ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬ ‫ﺣﻔﺎﻇﯽ‬ ‫در‬ ‫ﻣﻘﺎﺑﻞ‬ ‫ﺧﺴﺘﮕﯽ‬
‫ﺟ‬‫ﻨﺴﯽ‬‫ﺑﻮده‬ ‫از‬ ‫ﻗﻮت‬ ‫و‬ ‫اﻫﻤﯿﺖ‬ ‫اﻧﺪاﺧﺘﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻧﺘﯿﺠﻪ‪،‬‬ ‫ﭼﻮن‬ ‫ﻣﺮدﻫﺎ‬ ‫ﻣﻘﯿﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﺻﻮل‬ ‫اﺧﻼﻗﯽ‬ ‫ﻣﺤﮑﻤﯽ‬
‫ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ‪،‬‬‫اﺣﺘﻤﺎل‬ ‫دارد‬ ‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫اﻓﺮاط‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫اﻓﺮاط‬ ‫ﺳﺮاﻧﺠﺎم‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دﻟﺰدﮔﯽ‬ ‫و‬ ‫ﻧﻔﺮت‬ ‫از‬ ‫ﻋﻤﻞ‬
‫ﺟﻨﺴﯽ‬‫ﻣﻨﺘﻬﯽ‬ ‫ﮔﺮدد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﻣﻘﺪﻣﮥ‬ ‫رﯾﺎﺿﺖ‬ ‫ﮐﺸﯽ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫اﮔﺮ‬‫ﻫﻢ‬ ‫ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ‬ ‫اﻏﻠﺐ‬ ‫ﭘﯿﺶ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫آﯾﺪ‪،‬‬ ‫ﺣﺴﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺧﺴﺘﮕﯽ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﺗﻔﺎق‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﻗﺪرت‬ ‫اﺣﺴﺎس‬
‫ﻣﺨﺎﻟﻒ‬‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﻧﺴﯽ‬ ‫ﻓﻮق‬ ‫اﻟﻌﺎده‬ ‫زﯾﺎد‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑ‬ ‫ﻪ‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﻋﻠﺖ‬ ‫اﺳﺎﺳﯽ‬ ‫ﺑﺴﻂ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻘﻮﯾﺖ‬ ‫رﯾﺎﺿﺖ‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫ﺟﻮاﻣﻊ‬‫آزاد‬ ‫ﺑﺎﯾﺪ‬ ‫در‬ ‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫ﻣﺴﺄﻟﻪ‬ ‫ﺟﺴﺘﺠﻮ‬ ‫ﮐﺮد‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﺠ‪‬ﺮد‬ ‫ﺑﻌﻨﻮان‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫ﭘﺪﯾﺪة‬ ‫ﺗﺎرﯾﺨﯽ‬ ‫رﯾﺸﻪ‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫دﯾﮕﺮي‬
‫ﻧﯿﺰ‬‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫روﺣﺎﻧﯿﺎن‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮدي‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ‬ ‫را‬ ‫وﻗﻒ‬ ‫ﺧﺪاﯾﺎن‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺮدﻧﺪ‬ ‫در‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫در‬ ‫ﺣﺒﺎﻟﮥ‬
‫ﻧﮑﺎح‬‫ﺧﺪاﯾﺎن‬ ‫ﺑﻮدﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﭼﻮن‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﺑﻮدﻧﺪ‬ ‫ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ‬ ‫از‬ ‫آﻣﯿﺰش‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﻮﺟﻮدات‬ ‫ﻓﺎﻧﯽ‬ ‫اﺑﺎ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺮدﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ‬
‫اﺷﺨﺎص‬‫ﻃﺒﻌﺎً‬ ‫از‬ ‫زﻣﺮة‬ ‫ﻗﺪﯾﺴﯿﻦ‬ ‫ﻣﺤﺴﻮب‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮔﺮدﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫اﯾﻨﺮو‬ ‫ﺑﯿﻦ‬ ‫ﺗﻘﺪس‬ ‫و‬ ‫ﺗﺠﺮد‬ ‫ﺧﻮدﺑﺨﻮد‬ ‫راﺑﻄﻪ‬
‫اي‬‫ﺑﻮﺟﻮد‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫آﯾﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻣﺮوز‬ ‫ﻫﻢ‬ ‫در‬ ‫ﮐﻠﯿﺴﺎي‬ ‫ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ‬ ‫راﻫﺒﻪ‬ ‫ﻫﺎ‬ ‫را‬ ‫از‬ ‫زﻣﺮة‬ ‫ﻋﺮوﺳﺎن‬ ‫ﻣﺴﯿﺢ‬
‫ﻣﺤﺴﻮب‬‫ﻣﯽ‬ ‫دارﻧﺪ‪،‬‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬ ‫ﯾﮑﯽ‬ ‫از‬ ‫ﻋﻠﻠﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫آن‪،‬‬ ‫رواﺑﻂ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫اﺷﺨﺎص‬ ‫را‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻣﻮﺟﻮدات‬
‫ﻓﺎﻧﯽ‬‫زﺷﺖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫داﻧﻨﺪ‬ ‫ﻫﻤﯿﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑﻪ‬‫ﮔﻤﺎن‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﻋﻼوه‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻋﻠﻠﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮﺷﻤﺮدﯾﻢ‬ ‫ﻋﻠﻞ‬ ‫ﻣﺒﻬﻢ‬ ‫دﯾﮕﺮي‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫رﺷﺪ‬ ‫و‬ ‫ﮔﺴﺘﺮش‬ ‫رﯾﺎﺿﺖ‬ ‫در‬
‫روزﮔﺎران‬‫ﺑﻌﺪي‬ ‫ﻋﻬﺪ‬ ‫ﺑﺎﺳﺘﺎن‬ ‫ﭘﯿﻮﻧﺪ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫در‬ ‫اﯾﻨﺠﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻋﺼﺎري‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺧﻮرﯾﻢ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬
‫ﺧﻮش‬‫و‬ ‫ﺧﺮم‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﻤﺎﯾﺪ‪،‬‬ ‫ﻣﺮدﻫﺎ‬ ‫ﻗﻮي‬ ‫و‬ ‫ﻧﯿﺮوﻣﻨﺪﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮﺷﯽ‬ ‫ﻫﺎ‬ ‫و‬ ‫ﻟﺬات‬ ‫دﻧﯿﻮي‬ ‫ﺑﺮاي‬ ‫ﺗﺄﻣﯿﻦ‬ ‫ﻣﻮﺟﺒﺎت‬
‫ﺧﺸﻨﻮدي‬‫ﮐﺎﻣﻞ‬ ‫ﺧﺎﻃﺮ‬ ‫ﮐﻔﺎﯾﺖ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﻋﺼﺎري‬ ‫دﯾﮕﺮ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﻫﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫آدﻣﻬﺎ‬ ‫ﺧﺴﺘﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ‬ ‫و‬
‫ﺟﻬﺎن‬‫و‬ ‫ﺧﻮﺷﯽ‬ ‫ﻫﺎي‬ ‫آن‬ ‫ﮐﻔﺎﯾﺖ‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺟﺒﺮان‬ ‫ﺧ‬ ‫ﺎﻟﯽ‬‫ﺑﻮدن‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﺎﻟﻢ‬ ‫روﺣﺎﻧﯽ‬
‫روي‬‫ﻣﯽ‬ ‫ﺑﺮﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫آن‬ ‫ﺗﺴﻠﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺟﻮﯾﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﺜﻼً‪،‬‬‫ﺳﻠﯿﻤﺎن‬ ‫ﺳﺮاﯾﻨﺪة‬ ‫»‬ ‫ﻏﺰل‬‫ﻏﺰﻟﻬﺎ‬ ‫«‬‫را‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﺳﻠﯿﻤﺎن‬ ‫»‬ ‫ﮐﺘﺎب‬‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬ ‫«‬‫ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫‪،‬‬ ‫اوﻟﯽ‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﻋﻬﺪ‬
‫ﺑﺎﺳﺘﺎن‬‫را‬ ‫در‬ ‫ﺑﻬﺎر‬ ‫و‬ ‫ﺷﮑﻔﺘﮕﯽ‬ ‫و‬ ‫دوﻣﯽ‬ ‫ﻫﻤﺎن‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫زوال‬ ‫و‬ ‫ﻓﺮﺗﻮﺗﯽ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫اداﻣﻪ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫دﻫﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﻠﺖ‬ ‫اﯾﻦ‬
‫اﺧﺘﻼف‬‫ﺑﺮ‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫ﻣﻌ‬ ‫ﻠﻮم‬‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺷﺎﯾﺪ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﺳﺎده‬ ‫ﻓﯿﺰﯾﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ‬ ‫ﻣﺜﻼً‬ ‫ﺗﻐﯿﯿﺮ‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﻓﻌﺎل‬ ‫روﺳﺘﺎﺋﯽ‬
‫و‬‫ﺻﺤﺮاﻧﺸﯿﻨﯽ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﺑﯽ‬ ‫ﺟﻨﺒﺶ‬ ‫ﺷﻬﺮي‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫اﺧﺘﻼف‬ ‫ﺑﻮده‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫ﺷﺎﯾﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫رواﻗﯿﻮن‬
‫ﮐﺒﺪﺷﺎن‬‫ﺗﻨﺒﻞ‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫ﺧﻮب‬ ‫ﮐﺎر‬ ‫ﻧﻤﯽ‬ ‫ﮐﺮده‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﯾﺎ‬ ‫ﺷﺎﯾﺪ‬ ‫ﻣﺆﻟﻒ‬ ‫»‬ ‫ﮐﺘﺎب‬‫ﺟﺎﻣﻌﻪ‬ ‫«‬‫ﭼﻮن‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫ﺗﺤﺮك‬
‫ﭼﻨﺪاﻧﯽ‬‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬ ‫ﻓﮑﺮ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫ﻫﻤﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﭘﻮچ‬ ‫و‬ ‫ﺑﯿﻬﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮﺣﺎل‬ ‫ﻋﻠﺖ‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫در‬ ‫اﯾﻦ‬
‫ﺷﮑﯽ‬‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ‪،‬‬ ‫ﯾﮏ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﭼﯿﺰي‬ ‫ﺑ‬ ‫ﻪ‬‫ﺳﻬﻮﻟﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺤﮑﻮﻣﯿﺖ‬ ‫ﻋﻤﻞ‬ ‫ﺟﻨﺴﯽ‬ ‫ﻣﻨﺘﻬﯽ‬ ‫ﻣﯽ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻤﮑﻦ‬
‫اﺳﺖ‬‫ﻋﻠﻠﯽ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﺷﻤﺮدﯾﻢ‬ ‫و‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﻋﻠﻞ‬ ‫دﯾﮕﺮ‪،‬‬ ‫ﻣﻮﺟﺐ‬ ‫ﺧﺴﺘﮕﯽ‬ ‫و‬ ‫ﺑﯿﺰارﯾﯽ‬ ‫ﺑﻮده‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫اﻋﺼﺎر‬
‫ﻗﺪﯾﻢ‬‫ﺑﻮﺟﻮد‬ ‫آﻣﺪ‬ ‫و‬ ‫رﯾﺎﺿﺖ‬ ‫از‬ ‫ﻧﮑﺎت‬ ‫ﺑﺮﺟﺴﺘﮥ‬ ‫آن‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑ‬ ‫ﺪﺑﺨﺘﺎﻧﻪ‬‫در‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻋﺼﺮ‬ ‫ﺑﯿﻤﺎر‬ ‫و‬ ‫روﺑﻪ‬ ‫زوال‬ ‫ﺑﻮد‬
‫ﮐﻪ‬‫اﺧﻼق‬ ‫ﻣﺴﯿﺤﯽ‬ ‫ﺷﮑﻞ‬ ‫ﮔﺮﻓﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮدان‬ ‫ﻗﻮي‬ ‫و‬ ‫ﻧﯿﺮوﻣﻨﺪ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫دوره‬ ‫از‬ ‫زﻣﺎن‬ ‫ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ‬ ‫ﺷﺪﻧﺪ‬ ‫ﻣﻮاﻓﻖ‬ ‫ﻣﺮام‬
‫و‬‫ﻧﻈﺮ‬ ‫اﺷﺨﺎص‬ ‫ﺑﯿﻤﺎر‬ ‫و‬ ‫ﺧﺴﺘﻪ‬ ‫و‬ ‫ﺳﺮﺧﻮرده‬ ‫اي‬ ‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺣﺲ‬ ‫درك‬ ‫ارزﺷﻬﺎي‬ ‫ﺑﯿﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ‬ ‫و‬
‫ﺗﺪاوم‬‫زﻧﺪﮔﯽ‬ ‫اﻧﺴﺎﻧﯽ‬ ‫را‬ ‫از‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫داده‬ ‫ﺑﻮدﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﻣﺎ‬ ‫اﯾﻦ‬ ‫ﻣ‬ ‫ﻮﺿﻮع‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﻫﺮ‬ ‫ﺣﺎل‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻓﺼﻞ‬ ‫ﺑﻌﺪ‬ ‫ﺗﻌﻠﻖ‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬

امتیاز بدهید :